سوگواری

ساخت وبلاگ

یه چیز بیمارستان هیچوقت برام عادی نشد

مرگ آدما شاید به مرور قابل درک و پذیرش بشه ولی سوگواری نزدیکانشون بعد از مرگشون هیچوقت عادی نمیشه

اون آدمای عاجز و ناباوری که گریه میکنن اسمی رو فریاد میزنن و از خدا یا هرکسی که نزدیکشونه میپرسن:

حالا من چیکار کنم؟!

تو بیمارستان هر بار صدای فریاد کسی رو میشنوم صدای گریه و هق هق از خودم میپرسم حالا چی میشه؟! حالا واقعا میخوان چیکار کنن؟!

من وقتی خبر مرگ باباجون رو بهم دادن حالم جوری بد شد که فکر میکنم هیچوقت فراموش نکنم

زمین خوردم

جیغ زدم

گریه کردم

و من اون موقع تنها بودم... 

و راستش این تنها بودنه ترسناکه

لازمه تو اون لحظات دستی باشه که با دستت فشارش بدی و ازش بپرسی: حالا من چیکار کنم؟ 

تو این لحظات تنها نبودن مهم‌ترین اصله 

امیدوارم هیشکی تنها سوگواری نکنه

هیچکس اطاق صورتی را نکشت...
ما را در سایت هیچکس اطاق صورتی را نکشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4premature4 بازدید : 102 تاريخ : پنجشنبه 15 اسفند 1398 ساعت: 9:48